عسل عشق ماعسل عشق ما، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره

عسل ؛ دنیای مامان

نوروز1393

دختر کوشولوی مامانی دوباره اومدم تا برات از عید بگم. دخترم عید امسال خیلی کم پیش میومد که خونه باشیم و مدام خونه این و اون دعوت بودیم.عید خیلی خوبی بود همه دور هم جمع بودیم و این 15 روز تعطیلی تو یه چشم بهم زدن تموم شد.بهار امسال طبق معمول با زمستون جاشو عوض کرده بود و هوا سرد بود و من همش نگران این بودم که نکنه خدای نکرده دخترم سرما بخوره اما از اونجایی که مامانی بدجور سرماخورده شد تو هم از من گرفته بودی و همش بدنت درد می کرد و مامان بیشتر از حال خودش نگران دخملی گلم بودم و خدارو شکر زودی بهتر شدی. دخترم این عیدی به غیر مهمونیا همش تولدم بودیم ؛ دوم فروردین که تولد مامان جون مامان بود و چهارم هم تولد باباجون بابا ، هفتمم که تولد ...
30 فروردين 1393

دنیای مادری

دلم ضعف می رود برای دنیای مادری دنیایی که متعلق به خودت نیستی همه جا حضور کسی را احساس می کنی که آنقدر بی پناه است که آغوش تو آرامش می کند آنقدر کوچک است که دستهای تو هدایتش می کند آنقدر ضعیف است که شیره جان تو پرورشش می دهد مادری را دوست دارم چون به بودنم معنا می بخشد چون ارزشم را به رخم می کشد و یادم می دهد روزی هزار بار بگویم جانکم کم است در برابر امانت خدایم مادری را دوست دارم هرچند که در آیینه خودم را نمی بینم آن زن خسته و ژولیده و کم خواب در قاب آیینه را تنها وقتی می شناسم که دستهای فرشته ای به دور گردنم گره می خورد و با خنده از من می خواهد که عکسی دو نفره ب...
22 فروردين 1393

شب تولد مامان

امسال شب تولدم توانستم ماه را ببینم نگاهش کنم ، چشمان را ببندم و آرزو کنم برای سالی سرشار از سلامتی و حس زندگی سالی لبریز از ایمان به خدا و آرامش قلب محبت به خودم و دیگران ، احساس زندگی و شاکر بودن به خاطر تمامی نعمات خوبی که خداوند مهربان به من داده است. سالی نو با دیدگاهی نو از زندگانی آری دخترم من امسال سالروز دوباره طبیعت و سالروز تولدم را در کنار تو به گونه ای دیگر و زیباتر جشن گرفتم. بعد از چندین و چند سال امسال واسه مامانی تولد گرفتین.شب هفتم بود که قرار بود مامان جونینا و خاله ها و دایی های مامان بیان خونمون عید دیدنی و بابای هم گفت من باید ماشینو ببرم تعمیرگاه کار دارم و تو د...
21 فروردين 1393

نوروز و روزی نو

دختر نازنینم بالاخره روزهارو پشت سر گذاشتیم و وارد سال جدید شدیم. نوروز ما امسال واقعا نوروز بود چون با وجود تو همه چیزمون حسابی تغییر کرده بود و روزها و لحظه هامون نو تر و قشنگ تر شدند. دخترم میگن دعای خیر مادر بهترین دعا برای هر کسیه. لحظه تحویل سال بهترین دعاهارو واست کردم عزیز دل مامان. ازخدا خواستم لحظه لحظه زندگیت تنت سالم باشه و سرحال و شاداب مثل گلها باشی.از خدا خواستم روی خوش زندگیو بهت نشون بده و نذاره تن نازک و لطیفت زخمی دست روزگار و آدم هاش بشه. نذاره سیلی دست روزگار صورت مثل برفتو سرخ و کبود کنه . نذاره طعنه های نیش دار زمونه روح لطیف و مهربونتو آزرده کته. برات آسایش و آرامش و خوشبختی خواستم از تول...
21 فروردين 1393
1